نیکا 114(سفر شمال)
روز جمعه بعد از تولد آرمیتا قرار بود خاله سمیه و دوقلوها بیان تهران و 2 شنبه با هم بریم رامسر و تنکابن ویلا عمه لیلا خاله جون اینا جمعه رسیدن تهران و شبش اومدن خونه ما اولش از ذوقت با بابا جون رفتی که نینی ها رو بدرقه کنی وقتی هلنا و هیلیا اومدن خونمون شبش از ذوقتون نمیخوابیدین و کل اسباب بازیها رو آوردین تو هال از فرداش جنگ و دعوا ها سر اسباب بازی ها تمامی نداشت تو 3 روزی که مهمون داشتیم همش سه تایی تون با هم دعوا داشتین وقتی به خاله گفتم با این وضعیت شمال نریم بهتره قبول نکرد وگفت میریم خوش میگذره با اینکه سر آخرین مسافرت برام درس عبرت شد که تا شماها بزرگ نشین نرم جایی ولی بازم چمدون بستیم سه شنبه...
نویسنده :
مامان سمانه
14:44